مناجات ایام فاطمیه با صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
شــد آمـدنـت دیــر نــدارم نــگــرانــی کـارم شده از دوری تو خوشگـذرانی دلـبــسـتـۀ دنـیـا شـدم ای دلـبـر عــالـم اصـلا نـشـده در دل من خـانه تـکـانی یک عـمـر دویـدم نـرسیـدم به عـبایت دارم ز تو ای دوست نه نامی نه نشانی خوردم به زمین بس که سرم گرم گناه است از غـفـلت خـود کـردهام آقا چه زیانی بیـچـاره شـدم فـاطـمـیـه گـریه نکـردم چشمم شده خشک از اثر چشم چرانی خوب است مرا هم بخری و پی اصحاب تا خـانۀ حـیدر چو سگ خود بکـشانی دستم گره خورده به پر شال ابوالفضل رد مـیشـود ایـنـبـار مـرا سـر بِدَوانی دلـتــنــگ اذان ســحــر کــربــبــلایــم ایکاش به ششگـوشه مرا هم برسانی مدیـون سـلـیـمـانـیام و روضۀ زهـرا شرمـندهام از خـون شـهـیدان به بیـانی مادر همه را مثل پـسرهاش صدا کرد شد با همـۀ گـریـهکُـنـانَـش خـودمـانـی زهرا که زمین خورد علی هم به زمین خود ای وای از آن مـیـخ در و قـد کـمـانی |